سیستم بویایی و ارتباط با حس چشاییII
مقالات عطریوم
به نظر می رسد آگاهی بویایی به طور عمده منحصر به یک رویداد یا درک رایحه در یک زمان باشد. و سیستم بویایی به طور مستقیم مفهوم رایحه و مزه را درک کرده است (به خصوص مزه و تأثیر آن)، و این کار را با کمترین تلاش ممکن انجام می دهد نه با کوشش و تقلای فراوان. پردازش دهان و بینیرایحه، از طریق سوراخ های بینی (در صورت) و سوراخ های داخلی بینی پشت گلو retronasally (در هنگام خوردن و آشامیدن)، به گیرنده های بویایی (orthonasally) دسترسی پیدا میکند. یک تفاوت مهم که در اینجا پدید آمده بین هوشیاری کیفیت و محتوی رایحه است.زمانی که رایحه ای از طریق بینی استشمام شد شخص میداند که هم آن رایحه وجود دارد، و هم سیستم حسی درگیر شده است. اما زمانی که بویی از طریق دهان، به عنوان بخشی از غذا (retronasally) حس میشود، (در کنار حواس آناتومی بدن انسان از طعم و منطقه حسی)، شخص قادر به دریافت کیفیت رایحه retronasal و خواص مربوط به خوشی و لذت از رایحه است. به هر حال این امر (هوشیاری و کیفیت حس بویایی)، همیشگی نیست. در افراد عادی، تجربه حسی که در داخل دهان ایجاد می گردد بیشتر با نام طعم و یا مزه از آن یاد میشود، در حالیکه مزه به چشایی مربوط میشود. طی آزمایشی که توسط یکی از محققان به نام روزین انجام گرفت، از شرکت کنندگان خواسته شد که از واژه، برای شرح طیف وسیعی از غذاهای مختلف استفاده کنند. به خصوص آن دسته از مواد غذایی که اجزای بویایی مشخص تری دارند.او متوجه شد که واژه طعم و مزه بجای هم استفاده شده اند، اگر چه مزه بیشتر در مواقعی استفاده میشود که ماده از اجزای بویایی بیشتری تشکیل شده باشد. روزین همچنین مشاهده کرد که تمام گروه های اصلی زبانی که او بررسی کرده بود ، هیچکدام کلمه ای به معنای بوی در دهان، در دایره لغات خود نداشتند (کارشناسان یک لغت برای این تمایز دارند (بویایی retronasal)، اگرچه معنی آن برای شرکت کنندگان و افراد تازه کار ناشناخته است). نشانه دیگری از درک، کیفیت و تفکیک محتوای بویایی در افرادی دیده می شود که حس بویایی خود را از دست داده اند. وقتی فردی دچار این عارضه میشود از نداشتن حس بویایی و چشایی مینالد. در آزمایشات مشخص شده که حس چشایی این افراد دست نخورده و سالم است. درحالیکه شرکت کنندگان بخشی از تجربه حسی خود در زمینه مواد غذایی را که در اصل متعلق به حس بویایی است، به مزه نسبت میدهند که محتوای بویایی از آن تجربه، به وضوح درک شده است.محتوای بویایی از خوراکی، عامل اصلی لذت بردن ما از خوردن و آشامیدن است و این قضیه در افرادی که دچار سرماخوردگی شده اند و حس بویایی خود را از دست داده اند گواه بر این مطلب است. بیشتر آزمایشات روانشناختی نشان داده که توانایی مردم برای شناسایی بوهای خاص در دهان ضعیف تر از تشخیص رایحه از طریق بینی است.صنعت غذایی اعتقاد دارد که مردم میتوانند در دهانشان بو را حس کنند. آنان مبالغ هنگفتی را صرف پنل های ارزیابی حسی، که به درستی بسیاری از ویژگی های بویایی مواد غذایی را مورد قضاوت قرار میدهند، کرده اند، که نتیجه آن انتشار مواد فرار در طول غذا خوردن و آشامیدن بود.یکی از راه هایی که میتوان این یافته ها را در نظر گرفت این است که مزه و بو، را در دهان به عنوان یک سیستم دائمی مزه در نظر بگیریم (و شاید کسی همچنان واژه مزه را در این مورد استفاده کند) مانند گفته گیبسن، (نظر گیبسن را میتوان به واسطه در نظر گرفتن دو حس بویایی و شنوایی با داشتن یک کانال مشترک حسی در دهان عملی کرد). اگرچه این کانال دوتایی هنوز به درستی بررسی نشده است ولی با دو یافته اخیر هم خوانی دارد. 1-نمیتوان بدون حس بویایی رایحه را از طریق دهان، و همچنین مزه را از طریق بو تشخیص داد. پس این دو حس به هم وابسته اند.2- دوم اینکه اگر مزه در دهان، و بو از طریق بینی استنشاق شود حضور طعم و مزه میتواند یک انتقال گمراه کننده از مکان بویایی در دهان ایجاد کند. و به نظر می رسد رایحه (orthonasal) قسمتی از مزه در دهان باشد. این اتفاق زمانی که رایحه ای از بینی استنشاق شود ولی محرک بدون مزه و تحریک حسی در دهان گذارده شود حس نخواهد شد.به طور عملی میتوان گفت مغز، اطلاعات بویایی برخاسته در دهان را با حوادث بویایی محیط اطراف خود تطبیق داده و به انتخاب غذاهایی که رایحه آنها پردازش شده و به گیرنده های بویایی رسیده مهیا می کند. صرف نظر از اینکه این دیدگاه درست است یا خیر، هنوز یک سئوال بی پاسخ مانده، آیا می توان گفت رایحه در دهان رایحه است؟